ابوسعید اصطخریاِصْطَخْری، ابوسعیدحسنبناحمد (۲۴۴- ۳۲۸ق/۸۵۸ -۹۴۰م)، فقیه شافعی بود. ۱ - شناخت اجمالیاز زادگاه، تحصیلات و زندگی وی در دوران کودکی چیزی دانسته نیست، اما از انتساب او به اصطخر چنین بر میآید که شاید زمانی را در آن شهر گذرانده باشد. اصطخری نزد شاگردان مزنی و ربیع بن سلیمان فقه آموخت [۱]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۲۵۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
و از محدثانی چون سعدان بن نصر ، حفص بن عمرو ربالی ، احمد بن منصور رمادی ، احمد ابن حازم بن ابی غرزه ، حنبل بن اسحاق و محمد بن عبدالله بن نوفل حدیث شنید و دانشمندانی چون دارقطنی ، ابن شاهین ، محمد بن مظفر بغدادی ، یوسف بن عمر قواس و ابوالحسن ابن جندی از وی حدیث نقل کردند. [۲]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۳]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۲۵۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
[۴]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
عبّادی وی را جزو طبقه سوم فقهای شافعی به شمار آورده است. [۵]
محمد عبادی، طبقات الفقهاء الشافعیة، ج۱، ص۶۱، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۶]
محمد عبادی، طبقات الفقهاء الشافعیة، ج۱، ص۶۶، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۷]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، به کوشش عبدالعلیم خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۲ - شهرت در فقهاصطخریاز چنانشهرتیدر فقه برخوردار بود کهاز او باعنوانهایی چون «فقیه مقدم»، [۸]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۶۷.
«علامه» و «شیخ شافعیه» در عراق نام بردهاند. [۹]
محمد ذهبی، العبر، ج۲، ص۲۹، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۱۰]
عبدالله یافعی، مرآة الجنان، ج۲، ص۲۹۰، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۱۱]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
۳ - گریختن به همدانابن سریج (ه م) از رقیبان وی بوده، و مناظرهای تند نیز میان آن دو صورت گرفته بوده است. [۱۲]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
اصطخری مدتی قاضی قم بود. مردم آن دیار که شیعی مذهب بودند، به سبب نحوه قضای ویدر تقسیم ارث به مخالفت برخاستند و اصطخری از بیم جان خویش به همدان گریخت. [۱۳]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
۴ - ورود به عرصه سیاستدر دوران المقتدر ، خلیفه عباسی (۲۹۶-۳۲۰ق) به قضای سجستان گماشته شد [۱۴]
عبدالرحیم اسنوی، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۴۶، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
و در همین دوره [۱۵]
محمد ابویعلی، الاحکام السلطانیة، ج۱، ص۲۹۵، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۶]
علی ماوردی، الاحکام السلطانیة، ج۱، ص۲۸۳، به کوشش محمد فهمی سرجانی، قاهره، المکتبة التوفیقیه.
مدتی ریاست حسبة بغداد را نیز عهدهدار بود و مراکز لهو و لعب بازار شهر را به آتش کشید. [۱۷]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
وی در عصر القاهر عباسی (۳۲۰-۳۲۲ق) نیز از جایگاه بلندی نزد خلیفه برخوردار بود. ۵ - روش در فتوا و قواعد فقهیالقاهر از او درباره حکم صابئان استفتا نمود و او به جهت آنکه آنان راستاره پرست و مخالف یهود و نصارا میانگاشت، به قتلشان فتوا داد. [۱۸]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
اصطخری در مسائل فقهی گاه فراتر از چارچوب اصول و قواعد فقه شافعی اجتهاد میکرده است [۱۹]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳۱، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
[۲۰]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳۳، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
[۲۱]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
و در برخی موارد آراء غریبی داشته، و شاید از همین رو به داشتن لغزشهای بسیار در قواعد فقهی متهم شده است. [۲۲]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳۲، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
سبکی برخی از نظریات خاص وی را آورده است. [۲۳]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳۴-۲۵۳، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی.
۶ - وفاتوی در جمادی الاخر ۳۲۸ درگذشت و در باب حرب بغداد به خاک سپرده شد. [۲۴]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۷، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
۷ - آثاراز تألیفات اصطخری چیزی در دست نیست، اما نام برخی از آن آثار اینهاست: ۱. ادب القضاء، در یک جلد بزرگ [۲۵]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش عبدالعلیم خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
که در نوع خود بینظیر و حاکی از گستردگی دانش وی بوده است. [۲۶]
احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
ابن خلکان در میان آثار وی، کتاب الاقضیه را نام برده [۲۸]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۷۴.
که به گمان بسیار همان ادب القضاء است.۲. الشروط و الوثائق و المحاضر و السجلات. ۳. الفرائض الکبیر. [۲۹]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۶۷.
۸ - فهرست منابع(۱) ابن خلکان، وفیات. (۲) ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۳) ابن کثیر، البدایة. (۴) ابن ندیم، الفهرست. (۵) محمد ابویعلی، الاحکام السلطانیة، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۶) عبدالرحیم اسنوی، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۷) احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۸) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۹) محمد ذهبی، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۱۰) عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعة عیسی البابی الحلبی. (۱۱) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. (۱۲) محمد عبادی، طبقات الفقهاء الشافعیة، لیدن، ۱۹۶۴م. (۱۳) علی ماوردی، الاحکام السلطانیة، به کوشش محمد فهمی سرجانی، قاهره، المکتبة التوفیقیه. (۱۴) عبدالله یافعی، مرآة الجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوسعید اصطخری»، ج۹، ص۳۶۱۱. |